این قرارمان نبود

ساخت وبلاگ

من آنروز از گل وخاک سنگرها بر لباس ساده ام لذت میبردم، بعضی ها امروز از شلوار های لی و پاره پوره خارجی.

من آنروز در وصیت نامه ام مینوشتم : خواهرم حجاب تو علیه دشمن از خون من موثرتر است ،

بعضی ها امروز حتی در

پروفایلشان مینویسند: همیشه بروزم، دوره زمانه عوض شده عشق من مدگرای و تقلید از غربی هاست.

من آنروز بادگیرم را تا روی دست و پا میکشیدم تا شیمیایی نشوم ، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اندتا فضارا آلوده کنند.

من آنروز ازاطلاعات خود و دسته و گروهانم مراقبت میکردم تا دشمن از ان سوءاستفاده نکند،

بعضی ها امروز حتی مشخصات و عکس های شخصی و خانوادگی خود را بی پروا در فیسبوک و توییتر نشرکرده تا نا محرمان و بیگانگان هم ان را ببینند.

من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند بعضی ها امروز ساعت ها برای ملا عام و مدنمایی خود را تزئین میکنندتا نا محرمان را غافلگیر کنند.

من آنروز به شوق شرکت در عملیات یا به یاد همسنگران شهیدم اشک میریختم و قصد انتقام از دشمن را داشتم ،

بعضی ها امروز برای شکست های عشقی شان افسرده اند و قصدانتقام ازتمام آدمها و زمین و زمان را دارند.

من آنروز سرنگ ضد شیمیایی بر بدن خود شلیک میکردم

بعضی ها امروز گونه بر رخ خود تزریق میکنند تا به چشم بیایند.

ن ! این قرارمان نبود! ما رفتیم تا شما راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را برگزینی! رفتیم تادشمن نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند، رفتیم تا اطاعت کنیم ازقرآن و رسول و اولی الامر.

توهم مراعات کن ، برگرد و اندکی بیاندیش ....

ما خون دل ها خورده ایم.

برگزیده ای از یادداشت یک جانباز

پرنیان پاکدامنی...
ما را در سایت پرنیان پاکدامنی دنبال می کنید

برچسب : قرارمان این نبود,رمان قرارمان این نبود,دانلود رمان قرارمان این نبود, نویسنده : bmina188 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 10:38